حکایت خانواده براتعلی

ساخت وبلاگ
   انجمن ادبی اسدالله خان  (ـــثبتــ  باران) باز بـاران  با ترانه  نعمت است  می خورد بر سقف خـانه رحمت است   چون تمام قطره هــا نیکــو شراب   آرزو هامان شــده تک تک سراب  نی  غلط گفتـم شرابِ نابِ ناب    شُد فــروغ وُ جلوگــاه مـاهــتــاب   باز بارا حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

ـــــــــــــثبتـــــــــــــاجتماعی - ادبی ،حکایات، هنری --- خاطرات تصاویر و عکس ها*** هرکسی از ظن خود شد یار من؛از درون من نجست اسرار من***همین که دست تو رو بستم ابلیس سپاس گزار منه شیطان بندگی ام را می کند.** آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم احساس س حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 120 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

       انجمن ادبی اسدالله خان  ️✍ آقا اجازه (غزل+تاراج + فاصله ها) :رباعیات چلچله +سلسله+مرحله ) : ـــثبتــــ   عزت زیاد باشد وُ زین پس  غمت مبادچون سالهاست شاهدِ ما گشته اِرتداد بی اعتنا شدم به جهان، بی تو ای خودآکز دین کدخدا  نه غمینم  نه اینکه شاد حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

ــــثبتـــ مولانا خلاصه زندگی بعضى اﺯ ما، از زبان مولانا آن یکی خر دﺍشت، پالانش نبود یافت پالان، گرگ خر رﺍ در ربود!  کوزه بودش، آﺏ می‌‌نامد به دست آب رﺍ چون یافت، خوﺩ کوزه شکست!     ماهست وُ تو هستی وُ غزل هستاینجا مثلاً معدنِ کندوی عسل هستدر  خاطره حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

      انجمن ادبی اسدالله خان  ️✍آقااجازه سوژه نگار به نقل از اقدس خانوم (گزارش  (تاراج ــــثبتـــ) :حروم زادگی = حروم لقمگی    سوژه نگار:به یک نتیجه عالی رسیدم و اون اینکه حروم لقمه گی در آدم هایی که از نظر قدرت ,مقام و منصبی دارند بیشتر است ،از عوا حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

انجمن ادبی اسدالله خان #روایت (داش اکبر) :مشاعره (انتخابات) داش اکبر " نامزد روستای "وکیل آباد" شده بود و به شاعر هم ولایتشان "مش جفر" متخلّص به " دائی جفر " قول داده بود اگر شعری در مدح "داش اکبر " بسراید و برای تبلیغات در مسجد و در حضور مردم بخواند،بعد از رای آوردن و شورا شدن ،او را عضو هیئت رئیس شورای حل اختلاف روستا خواهد کرد . "دائی جفر " شعر زیر را در وصف "داش اکبر" سروده و روز جمعه با مجوز ستاد نماز دُمبه درحالی که مردم در مسجد با دهان باز نشسته حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

 انجمن ادبی اسدالله خان  #باران(رهبر=اَبتر:  ـــثبتــــ + مولانا) ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻯ ﻣﭙﺮﺱ ، ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻯ ﮐﻴﺴﺖ ﺳﻘﻒ ﺣﺮﻡ ﻭ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﻳﮑﻴﺴﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻯ، ﭘﻴﺎﻟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺸﻤﺎﺭ ﺟﺎﻡ ﻭ ﻗﺪﺡ ﻭ ﮐﺎﺳﻪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻳﮑﻴﺴﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ ! ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺁﯾﯽ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺑﺪﻩ ﻋﺎﻗﻞ ﻭ ﻓﺮﺯ حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41

 انجمن ادبی اسدالله خان(ــثبتـ:عمآمه ، برباد ) خبر آینده+ پیش بینی   انجمن ادبی اسدالله خان آقا اجازه:   ریشت را بجنبان  =ـــثبتـــ  یوم الله تشییع اُم القرای جهان :سِد علی آخر بجنبان ریش رایك شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر مي گشت كه حکایت خانواده براتعلی...
ما را در سایت حکایت خانواده براتعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahamidy بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:41